عشق یعنی با جنون تا اوج‌ها رفتن از ساحل به بام موجها
جنون


مرسی عشقم...


مرسی عشقم... برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی. برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی. برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی. برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی. برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی. به خاطر همه ی این ها لبخند من به تو یعنی " عاشقانه دوستت می دارم " آغوش من همیشه برای تو باز است. همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم. همیشه پشتیبانت هستم. من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود. فقط کافی است چیزی از من بخواهی , بلافاصله از آن تو خواهد شد. همیشه دوستت دارم......


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:,

| 1 نظر
 

زندگی آی زندگی خسته ام خسته ام


چشمای من میل به گریه داره
میخواد بباره
دل نمیدونی که چه حالی داره
چه حالی داره
غصه بجز گریه دوا نداره
خدا نداره

هر چی تو دنیا غمه مال منه
روزی هزاربار دل من میشکنه
دل دیگه اون طاقتا رو نداره
خدا نداره
پشت سر هم داره بد میاره
خدا میاره
از در و دیوار واسه دل می باره
خدا میباره

زندگی آی زندگی خسته ام خسته ام
گوشهء زندون غم دست و پا بسته ام
زندگی آی زندگی خسته ام
خسته ام
گوشهء زندون غم دست و پا بسته ام
هر چی تو دنیا غمه مال منه
روزی هزاربار دل من میشکنه
دل دیگه اون طاقتا رو نداره
خدا نداره
پشت سر هم داره بد میاره
خدا میاره
از در و دیوار واسه دل میباره
خدا میباره


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:,

| نظر دهید
 

قایقی خواهم ساخت...خواهم انداخت به آب...دور خواهم شد از این شهر غریب...


 

صبر کن سهراب

گفته بودی قایقی خواهم ساخت

قایقت جا دارد؟

من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم

 


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:,

| 1 نظر
 


دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا، دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها رااین‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند! فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اششروع می‌کنی به خرج کردنشان! توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟ بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها! سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیریاما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند...dr.shariati

 


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:,

| نظر دهید
 

دنیای بی رحم....


واسه عاشقونه خوندن، یکی با من همصدا نیست واسه دریای تو شعرام، سایه ی یه ناخدا نیست من رسیدم به خجالت، زین همه چهره صد رنگ توی این خرابه آباد، یه نگاه بی ریا نیست این همه چشم غریبه، زل زدند به چشم خسته ام توی این غربت دیده، یه نگاه آشنا نیست همه غرق شادی و شور، همه لبریز غرورند چرا جای پای شادی، یه قدم هم این ورا نیست واسه از عشق تو مردن، من دیگه جونی ندارم دیگه حتی دل تو هم، این روزا به فکر ما نیست من دیگه خسته شدم از، توی انزوا دویدن واسه به غایت رسیدن، یکی با من پا به پا نیست همه جا سرد و سیاهه، شب و روز فرقی نداره دیگه توی آسمون هم، ردی از ستاره ها نیست میون این همه خار و میون این همه خاشاک یه شقایق موند که اون هم، دیگه فکر عاشقا نیست پر دیو درد و غصه است، قصه های شب بابا دیگه توی قصه ها هم، نقشی از فرشته ها نیست زیر آوار مصیبت، زندگی لطفی نداره دیگه هیچکی مثل غمهام، موندگار و با وفا نیست گلا پژمرده و خشکند، زیر رگبار شقاوت دیگه جز خار و غم و درد، هیچ گلی تو گلدونا نیست نفسم گرفت تو سینه، از هجوم سرد طوفان دیگه تو نقش سحر هم، یه نسیم گذرا نیست همه جا سکوت محضه، همه نعره ها خموشند جز صدای رفته بر باد، یه نماهنگ یه نوا نیست دیگه رقص نور خورشید، به دلا جلا نمی ده چیزی جز دو چشم جغدا، نور این شب سیاه نیست روی زخمم جای مرهم، همه درد و همه کینه است واسه یه دل شکسته، هیچی این روز دوا نیست توی این کویر دلها، زیر زنگار مکافات عاشقی و دل سپردن، چیزی غیر از اشتباه نیست توی این قفس اسیرم، میمیرم تا جون بگیرم به خدا قسم که اینجا، یاوری بجز خدا نیست قسمتم زجره و ماتم، دوری و بی کسی و غم سهم من از این زمونه، چیزی غیر از انزوا نیست توی چشمای سیاهت، که من و از من گرفتند دیگه مثل روز اول، اون صداقت، اون حیا نیست توی اندیشه ی آینه، یاد چشمای تو مونده توی افکار گسسته ام، چیزی جز فکر شما نیست توی ویرونه ی قلبم، جز فغان چیزی ندارم چیزی جز آذر و آتش، توی این ظلمت سرا نیست دل خوارم، دل زارم، پر فقر و پر عجزه مثل تو ای دل غافل، بی کس و بی دست و پا نیست همربونی دیگه مرده، توی قلب سنگ مردم مهر و ایثار و محبت، جاش دیگه توی دلا نیست هر چی فریاد می زنم من، چرا قسمت من اینه؟ واسه فریاد دل من، یه جوابی پس چرا نیست؟


دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:,

| 1 نظر
 

شده يه چيزي تو دلت سنگيني كنه....؟؟؟


شده يه چيزي تو دلت سنگيني كنه....؟؟؟خيلي سخته ادم كسي رو نداشته باشه...


دلش لك بزنه كه با يكي درد دل كنه ولي هيچكي نباشه...


نتونه به هيچكي اعتماد كنه هر چي سبك سنگين كنه تا دردش رو به يكي بگه ...


نتونه اخرش برسه به يه بن بست ...


تك وتنها با يه دلي كه هي وسوسش مي كنه اونو خالي كنه ...


اما راهي رو نمي بينه سرش روكه بالا مي كنه اسمون رو مي بينه به اون هم نمي تونه بگه...


خيري از اسمون هم نديده

مگه چند بار اشك هاي شبونش رو پاك كرده...؟!

بهش محل هم نداده تا رفته گريه كنه زود تر از اون بساط گريه اش رو پهن كرده تا كم نياره ...

خيلي سخته ادم خودش به تنهايي خو كنه اما دلي داشته باشه كه مدام از تنهايي بناله...

خيلي سخته ادم ندونه كدوم طرفيه؟!

خيلي سخته ادم احساس كنه خدا انو از بنده هايش جدا كرده ...

خيلي سخته ندوني وقتي داري با خدا درددل مي كني داره به حرفات گوش مي ده يا ...

پرده ي گناهات انقدر ضخيم شده كه صدات به خدا نمي رسه.... ؟!

 


دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:,

| 1 نظر
 

نگاه ها عشق را می فهمند...


من او را دیده بودم
نگاهی مهربان داشت
غمی در دیدگانش موج می زد
که از بخت پریشانش نشان داشت
نمی دانم چرا هر صبح ،
هر صبح که چشمانم به بیرون خیره می شد
میان مردمش می دیدم و باز
غمی تاریک بر من چیره می شد
شبی در کوچه ای دور
از آن شب ها که نور آبی ماه
زمین و آسمان را رنگ می کرد
از آن مهتاب شب های بهاری
که عطر گل فضا را تنگ می کرد
در آنجا ، در خم آن کوچه ی دور
نگاهم با نگاهش آشنا شد
به یک دم آنچه در دل بود ، گفتیم
سپس چشمان ما از هم جدا شد
از آن شب ، دیگرش هرگز ندیدم
 تو پنداری که خوابی دلنشین بود
به من گفتند او رفت
نپرسیدم چرا رفت
ولی در آن شب بدرود ، دیدم
که چشمانش هنوز اندوهگین بود


دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:,

| 1 نظر
 


تقدیم به چشم هایی که در راه ماندند و دل هایی که آنها را ندیدند تقدیم به اشک هایی که غرورشان شکست و عهدی که هیچکس با آنها نبست . . .

نازترین عکسهای ایرانی

 

 

الهام

 

اسفند 1390
بهمن 1390

 

انتظار
آوارگی
بوسه....
گفته بودم واسه خاطر خدا....... نیومدی
دلم برات تنگ شده بی وفا
چقدر خوشبخته اونی که تو رو داره
سهم من... همه‌ی خاطرات تو شد برای همه عمر
تنهايي
آدما خیلی عجیبن
صِدام کن چون قلبم تنهاست
دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار
هر که عشقش بیش دردش بیشتر
بی ریا...
مرسی عشقم...
زندگی آی زندگی خسته ام خسته ام
قایقی خواهم ساخت...خواهم انداخت به آب...دور خواهم شد از این شهر غریب...
دنیای بی رحم....

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق یعنی با جنون تا اوج‌ها رفتن از ساحل به بام موجها و آدرس jonone-eshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





کلبه ویرانه
ستاره جنوب
دلنوشته ها
love
LoVeLoRn
عکس ها و شعرهای زیبا
قصر کاغذی
lost love
پسر آبی
ردیاب خودرو

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
بوق دوچرخه
الوقلیون
یکانسر
آی کیو مگ

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->